یکتایکتا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

یک تا بی نهایت...

زیبایی

همان طور که با بیتا حرف می زنم،روی جلد مجله های کیوسک روزنامه فروشی را یکی یکی چک می کنم. مامان ات هنوز دارد حرف می زند اما من بی این که حواسم باشد با هیجان از آقای فروشنده می پرسم :" مجله ی زیبایی دارین؟".بی این که سرش را بلند کند می گوید :" همون پایینه!"..دوباره نگاهی به آن پایین می اندازم و صدای ام را که از هیجان می لرزد بلند می کنم و داد می زنم که :" نیست نیست...می شه بیاین نشونم بدین؟".مامان ات هنوز دارد حرف می زند ( حالا اصلا یادم نمی اید که چی می گفت! میدانی عزیزکم آدم ها بعضی وقت ها کر و کور می شوند.نه این که واقعا کر و کور باشند..اما گاهی آن قدر خوشحال...یا آن قدر ناراحت و غمگین..یا آن قدر عصبانی می شوند که دیگر هیچ نمی بینند و هیچ ...
26 دی 1391
1